شعر من از نژاد♪ فریاد است…  !! ♪♪
در سکوتی که قصد جان دارد
با درفشی که♪ کاوه اش مرده…  !! ♪♪
دفترم، جنگ بی امان دارد…  !! ♪♪

مرگ می رقصد ♪و نمی ترسد…  !! ♪♪
روی هر دار که علم کردند
روزهای قشنگ را کشتند…  !! ♪♪
جغد ها را به♪خانه آوردند

در سکوتی که جنس فریاد است…  !! ♪♪
هر که فریاد شد تنش یخ زد
مادری ضجه♪  زد که فرزندش…  !! ♪♪
بیصدا، روی دامنش یخ زد

بغض صد سال حسرت و غارت…  !! ♪♪
عقده هایی درون ♪ هر مشتیم
زخم خوردیم و دم نیاوردیم…  !! ♪♪
خشم را در دهان خود کشتیم

آه سردِ ستم ♪ کشیده ی ما…  !! ♪♪
گرد ♪ بادی مهیب خواهد شد
سر زمین سیاوش و آرش…  !! ♪♪
قتلگاه فریب ♪ خواهد شد

خواب ♪ دیدم به قلب مردم شهر…  !! ♪♪
انتظارِ بهار روییده که آغوشه تو باشم
دیدم از بوسه گاه اهریمن…  !! ♪♪
عشق جای ♪ دو مار روییده

روز را باز ♪ هم نشانه بگیر…  !! ♪♪
این زمستان اگرچه تاریک است
گل من، اندکی ♪ تحمل کن…  !! ♪♪
فصل بیدار باش نزدیک است
آلوده به ♪ امیال نکن خوی پری را …  !! ♪♪
بگذار و برو این هوس خیره سری را…  !! ♪♪

بشکن قلمی را که ♪ کند مدح ستمگر …  !! ♪♪
در پیش خزف عرضه نکن درّ دری را

هرگز نگزیند ♪ به جهان مرد سخندان …  !! ♪♪
مدّاحی طاغوت و ره ♪ حیله گری را

وقتی که ♪ خداوند قسم بر قلمت داد …  !! ♪♪
بر باد نده بار درخت ♪ ثمری را…  !! ♪♪

بامهرخدا ♪ خوانده تورا اشرف مخلوق …  !! ♪♪
تا از تو ببیند به جهان ♪ دادگری را

حیفست ♪ قلم را به کفی نان بفروشی آغوشه تو باشم …  !! ♪♪
زنجیر کنی شهپر مرغ ♪ سحری را…  !! ♪♪

من عاشق ♪ آن شاعر مردانه ی مَردَم …  !! ♪♪
کو وقت ستم پیشه کند ♪ پرده دری را…  !! ♪♪

جز حق ♪ نچکد واژه ای از طبع بلندش …  !! ♪♪
تا فتح کند قله ی عشق ♪ بشری را…  !! ♪♪