تو را برای خودت ×  خواستن گناه من است …  !!
منم که کشته عشقم خدا گواه ×  من است…  !!
به شوق فتح تو دل نقشه می‌کشید اما …  !!
خبر نداشت  × که این قله پرتگاه من است…  !!
نجابتی که مرا از تو دور می‌سازد …  !!
خودش مقدمه اولین گناه  × من است…  !!
برای ثبت همین چند لحظه خوشبختی …  !!
چقدر  × خنده تو وامدار آه من است…  !!
ببین چه بر سرم آورده‌ای که می‌بینم …  !!
پس از تو دشمن من نیز  × خیرخواه من است…  !!

غمگین ترین آهنگ دیس لاو

به هر دری ×  زده‌ام بسته بود باور کن …  !!
به این نتیجه رسیدم که مرگ راه من است…  !!
هرگز نشد که صدرِ غزل ها ×  نشانمت…  !!
با طعمِ شعر هام به دنیا چشانمت…  !!
هر چند ×  زشتی از در و دیوار میرسد…  !!
باید در اوج مرثیه، زیبا بخوانمت…  !!
ای چشمه یِ بهشتی ×  و ای نور سرمدی …  !!
کی میرسد به دستِ غزل ها رسانمت ؟…  !!
در پرده ای ×  ندیده دلم صورتِ تورا…  !!
بر پرده یِ خیال خودم  × می کشانمت!…  !!
یا دیده خون بریزد از این درد تا ابد…  !!
یا رخصتی  × به من بده تا جان فشانمت …  !!
از هستی تو هستم و هستی ×  گواهِ توست…  !!

پادکست عاشقانه مهر

امکان ندارد ×  از دلِ هستی برانمت…  !!
کاش احساس مرا باد به یغما ببرد …  !!
فکر دیدار تورا تا دل ّ ×  رویا ببرد…  !!
من که از رفتن ×  تو سخت به تنگ امده ام…  !!
نیست صاحب نفسی غم ز  × دل ما ببرد…  !!
خانه بی یاد ×  تو و خاطره هایت سرد است…  !!
کو خیالی که مرا تا لب ×  دریا ببرد…  !!
ببرد تا لب دریا و خودت باشی و من…  !!
دل سرمست ×  مرا عشق به بالا ببرد…  !!
عشق ما را به میان قطرات باران…  !!
شانه در شانه ×  مگر تا به ثریا ببرد…  !!
شب مهتابی و یک کوچه پر ×  از تنهایی…  !!
دل و دین ×  را مگر این عشق به هرجا ببرد…  !!
شاید اصلا نرسد فرصت  × یکشب گریه…  !!
کاش احساس ×  مرا باد به یغما ببرد…  !!